در روز حشر تا که به کارم محک زدند
بر روی نامه ی عملم مهر شک زدند
مابین بـرزخِ عمل و دست خالـی ام
باعشق دوست زخم دلم را نمک زدند
دیدند تا که موج جنونم ز حد گذشــت
نـــامِ مــــرا فــرایِ مـقــام مـلـک زدنـد
آن دم ملائکه همه از فرط عاشقی...
بانگی به خواهش از سره کنّامعک زدند
ناگــه تمام اهل جهنم به یک صدا
فریاد می زدند و نــــدای کمک زدند
آن دم، به امـــر مـادر اربـاب بی کفن
نـامــم میــان منتقمین فــدک زدند
کوریِ هردوچشم حسودان بی خرد_
از فرط بی کسی همه آن جا فلک زدند
خیل عظیم هیئتیان نـزد کوثرند....
از لطف ساقی اش همه جام خنک زدند
 





برچسب ها : عادل  , روز حشر  , منتقمین فــدک  , هیئتیان  , ساقی  , مهدی  , مهدی سنچولی عادل  , سنچولی عادل  ,