آن همه لبیک گفتن یک طرف این یک طرف
پرسش ما را جواب تازه ای برخواسته
ریخت برهم لشکری را تا که بردستم رسید
با حضورش بوتراب تازه ای برخاسته
زود یا خوابش کنید یا مراعاتش کنید
تازه این کودک زخواب تازه ای برخاسته
این بلا تکلیفیم از ناتوانی نیست نیست
تیر با یک پیچ وتاب تازه ای برخاسته
گردنی که خشک باشد آخرش این میشود
تیر هم که با شتاب تازه ای برخاسته
روی این دستم تنش برروی این دستم سرش
آه بفرستم کدامش را برای مادرش
حجم تیری که برای جنگهای سخت بود
آنچنان آسیب زد چیزی نمانده از حنجرش
شرم دارم که بگویم تیر دشمن داغ بود
در حرم پیچید عطر و بوی یاس پرپرش
لالایی لالایی اصغرم لالایی جگرم لالایی پسرم لالایی
برچسب ها : خداحافظ , حضرت علی اصغر , عشق من , تیر , کودک کربلا , تشنه ,